ادبیات نظری تحقیق واژه، واژه های پایه، واژه گزینی در کشورهای مختلف
اهمیت واژه
ويلكينز ( 1976 : 111 ) در خصوص اهميت واژه ميگويد : « بدون دانستن دستور زبان ميتوان اطلاعات اندكي را انتقال داد ، اما بدون آشنايي با واژهها ، هيچگونه اطلاعاتي را نميتوان منتقل كرد .»
به اعتقاد مككارتي ( 1990 )، هرچقدر هم زبانآموز در زمينة دستور و آواهاي زبان دوم / خارجي تبحر داشتهباشد ، بدون بهكارگيري واژه هرگز نميتواند ارتباط معناداري با گويشوران زبان موردنظر برقرار سازد .
ورمير ( 1992 ) نيز معتقد است براي آن كه گويشور سخن ديگران را درك كند و سخنش نيز براي آنان مفهوم باشد بايد واژهها را بداند . در واقع ، بخش اصلي يادگيري يك زبان جديد ، يادگيري واژههاي جديد است و دانش دستوري مهارت چنداني را در زبان به ارمغان نميآورد .
گاس و سلينكر نيز ميگويند : « واژگان مهمترين بخش براي زبانآموز است » ( به نقل از لوفر ، 1997 : 140 ). تحقيقات ميرا ( 1980 ) و نيشن ( 1990 ) نشان ميدهد ، بسياري از مشكلات زبانآموزان در توليد و دريافت زبان ، ناشي از دانش واژگاني كم آنهاست ( كنگ ، 1995 : 43 ). به اعتقاد ریورز ( 1981 : 242 )، اصولاً بدون واژه ، يادگيري زبان غيرممكن است .
- واژههای پایه
به دلیل اهمیت خاصی که فهرستهای بسامدی و واژههای پایه در آموزش زبان دارند ، از اوایل قرن بیستم تلاشهای متعددی برای تهیۀ چنین فهرستهایی از پیکرههای زبانی به عمل آمدهاست . امروزه به کمک رایانه و امکان دستیابی به گسترۀ فراوانی از متون رایانهای به عنوان پیکرۀ زبانی ، میتوان تحلیلهای متنی دشواری را که در گذشته بسیار محدود و نیازمند وقت بسیار بودهاست ، به آسانی انجام داد ( باقری ، 1389 : 10 ). در این بخش ، ابتدا واژههای پایه را تعریف و سپس از حیث انواع و روشها و معیارهای تشخیص بررسی میکنیم .
- تعریف واژههای پایه
روشهاي متفاوتي براي تعريف واژههاي پايه وجود دارد . از ميان آنها ميتوان به سه مورد زير اشاره كرد :
واژههاي پايه شامل n واژة پربسامد يك زبان است .
واژههاي پايه متشكل از واژههايي است كه ميان همة گویشوران زبان مشترك است .
واژههاي پايۀ معنايي شامل واژههايي است كه براي توصيف ساير واژههاي يك زبان كافي هستند .
دو روش اول را ميتوان به عنوان روشهاي آماري و روش سوم را به عنوان رويكردي معنايي تبيين كرد ( بارنت و لمان ، 1986 ، به نقل از باقری 1389 : 50 ).
در تحقيقات مربوط به واژههاي پايه بايد به جاي يك واژة پايه به چندين واژة پايه قائل بود ، زيرا بسياري از اين واژههاي پايه به شرايط ارتباط ويژهاي مرتبط هستند . كاربران بالقوة يك زبان مجهز به مجموعهاي از واژههاي پايه هستند كه به كمك آن ميتوانند در راستاي ايجاد ارتباطي اساسي و ساده در بافت ويژه به منابعي از فرايندهاي سادهسازي دسترسي داشتهباشند ؛ مانند ارتباط با كودكان ، خارجيان و غيره .